رویاهای نازپری

طفیل هستی عشقندآدمی وپری ارادتی بنما تا سعادتی ببری

رویاهای نازپری

طفیل هستی عشقندآدمی وپری ارادتی بنما تا سعادتی ببری

سرای بی کسی...


در این غروب حرن انگیز که خورشید هم میل پایین رفتن ندارد

چشمانم راکلمه ای شاد نمی کند

هیچ کس نیست

و هیچ نسیمی هم نمیوزد

عجب خانه مکافاتی است اینجا...

نظرات 4 + ارسال نظر
Nima جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:51 ب.ظ http://darkknight.blogsky.com/

nice pic

متشکرم

مهدی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:57 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

سلام
آی گفتییییییی چه غروب غمناکیه این جمعه

چقدر دلم گرفته

افسانه جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:16 ق.ظ http://gtale.blogsky.com/

سلام فروزان جان

الهی ای جانم شما آپ کردید
چرا خبرم نکردید ؟

گاهی احساس می کنم که خورشید نیز از این یک نواختی خسته شده
خورشید بخت تان بلند وستاره ی اقبالتان فروزان چون نام زیبایتان فروزان

فدای افسانه حیالهایم
قربانت
تو هم مثال افسانه پریان بی نظیری

افسانه سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:40 ب.ظ http://gtale.blogsky.com/


سلام فروزان جان

این شعر تقدیم عزیز دا افسانه فروزان عزیزم

زن ها

گاهی اوقات چیزی نمیگویند
چون
به نظرشان لازم نیست
که چیزی گفته شود
... ... با نگاهشان حرف میزنند...
به اندازه یک دنیا
حرف میزنند
هرگز نباید از چشمان هیچ زنی ساده گذشت...

وای کشته مرده ی این آهنگتم

افسانه خانوم من
چقدر اخه تو خانومی
چیکار کنم من!!
زنها دنیایی از رمز ورازند
که گاه کشفش دنیایی دیگر است
و نیافتنش ماندن در اوج بی خبری عزیزم
این اهنگ تقدیم دل زیبای تو باد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد