رویاهای نازپری

طفیل هستی عشقندآدمی وپری ارادتی بنما تا سعادتی ببری

رویاهای نازپری

طفیل هستی عشقندآدمی وپری ارادتی بنما تا سعادتی ببری

جنوب!!

 

یادت میاد فروزان

وقتی لوله حمومتون شکسته بود

و چند روز بود نرفته بودید حموم

که آقای اصغر رمضانی اومده بود در خونتون گفته بود

بابات هست؟

گفته بودی دستشوییه

اصغر اقا  می خواست بره که ننه ات اومد جلوی در گفت:

میدونی جنوب بوده حالا هم رفته دستشویی حموم

حموم خراب شده

رفته ...

بازم داشت توضیح میداد که آقای رمضانی خودش رفت

و دیگه گوش نداد

ننه ات باز هم داشت توی هوا حرف می زد

که در بسته شد

تو پرسیده بودی جنوب کجاست ؟

ننه ات گفته بود:

چه بی تربیت به تو چه مربوطه!

داشتی از من می پرسیدی نمی دونم جنوب یعنی چی؟

یادته سالها بعد وقتی داشتیم درس احکام می خوندیم

یهو خندیدی که خانوم من وتو رو بیرون کرد

گفتم :آخه چرا خندیدی ؟

گفتی : تازه فهمیدم جنوب یعنی چی؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
فروزان دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:04 ق.ظ http://narenj33.persianblog.ir

سلام ناز پری
ببخشید دیر اومدم
ایوای تو این قصه هنوز یادته
فکر کردم یادت رفته
دیدی ننه ام چه گندی زد
واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد