رویاهای نازپری

طفیل هستی عشقندآدمی وپری ارادتی بنما تا سعادتی ببری

رویاهای نازپری

طفیل هستی عشقندآدمی وپری ارادتی بنما تا سعادتی ببری

اولین قهر

 

 فروزان عزیزم

دور از منی

نیستی؟؟؟

ومن هنوز نشخوار می کنم کودکی را باتو...

یادته عزیزم

ارتحال خمینی  بود

مدرسه ها رو تازه باز کرده بودن

موقع امتحانا بود

من وتو دست در دست هم داشتیم میومدیم

که یهو چند تا پسر دبیر ستانی اومدن تورو بوسیدن

تو هیچی نگفتی

راستش شوکه شده بودی

وقتی فرار کردن

من دنبالشون کردم

تو داشتی لبخند میزدی

گفتم چرا بهشون هیچش نگفتی؟

نگام کردی

گفتم : مثل اینکه خوشت اومد

گفتی : فکر کنم تو هم حسودیت شد 

یکماه با هم قهر بودیم

ما رو مامانامون آشتی دادن

یادته!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
فروزان چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:42 ب.ظ

سلام نازپری
من هیچ وقت نفهمیدم چرا تو این همه غیرتی شدی
در ثانی ما که کاری نمی تونستیم بکنیم
حالا چرا باید جیغ وداد هم می کردیم
بگذریم
من از اون بوسه خوشم اومد
به خاطر همین نمی دونستم باید چیکار کنم؟؟؟؟

فروزان چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ب.ظ

راستی من هنوز سیگار نکشیدم
تا بیام پیش تو دیگه خماری از سرم پریده
فکر می کنی کی بتونیم یه قلیون دبش بکشیم؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد